قدر زر زرگر شناسد قدر زحمت را …
در زمینه کاری، هر کسی مهارت هایی دارد که شاید حتی به اندازه یک درصد از دیگری فراتر است. یکی در زمینه فنی، یکی کامپیوتر، دیگری معماری و یکی پزشکی… اما چیزی که مشهود است این است که هر کس تا اندازه ای کار خود را قبول دارد و میداند که در همان زمینه می تواند توانایی خود را به نمایش گذارد.
حتما گهگاه پیش آمده که کاری را برای مشتری انجام داده اید و پس از زحمت فراوان و انتظار برای دستمزد، مشتری با لحنی ناخوشایند گفته “شما که کاری نکردی… این که دیگه اینقد هزینه نداره”. این کلام مشتری یعنی خراب شدن تمام زحمات شما و نادیده گرفتن تخصصتان. برای مثال دو ساعت نشسته اید و کامپیوتر مشتری را بهم ریخته اید و سپس یک فایل مخرب را یافته اید که سه ماه مشتری شما را درگیر کرده بوده است. حال مشتری می آید و می گوید “با یک آنتی ویروس قوی هم میشد اینو از بین برد” (!) سپس می گوید “چقد میشه” شما میگید 30 هزار تومان. مشتری می گوید “اووو. مگه چیکار کردی آقا…”. سپس جمعا به شما 15000 تومان با منت می دهد و باناراحتی بیرون می رود.
در اینجا دو حالت وجود دارد : 1 – شما سادگی کرده و همان اول با مشتری محترمان “طی / تی” نکرده اید. یعنی توافق سر قیمت نکرده اید و موضوع را تا حدی روشن ننموده اید. در اینجا عقل حکم می کند که به مشتری بگویید “هزینه تعمیر این مورد …… می شود. اگر کمتر زمان برد، مبلغ کمتری دریافت می شود اما حداکثر ….. تومان است. سپس مشتری را با خاطری آسوده به خدا بسپارید و بگویید “اگر هم درست نشد، مبلغتان را برمی گردانیم.” این به نظرم درست است. یعنی مشتری می داند که شما تلاش می کنید اما در نهایت اگر هم نشد هزینه را به مشتری برمی گردانید.
2 – اینکه پس از انجام کار (مانند برخی از کسبه محترم) به مشتری هزار تا مساله و روضه بخوانید که اینجوری و اونجوری، فلانی خراب کرده بوده، اینجا اینطوری بود و … تا آخرش مشتری باور کند که شما زحمت کشیده اید. این کار کمی ناپسند است نزد مشتری. حتما تجربه کرده اید.
به نظرم خودتان دریافته اید که مورد شماره یک یعنی “طی/تی” کردن با مشتری بهترین راه است که نه اجر شما ضایع می شود و نه مشتری کار شما را نادیده میگیرد.
مثال : می توانید در برخی مواقع پزشکی را مثال بزنید که با یک پاره کردن شکم (اصطلاحا) 5 میلیون تومان پول میگیرد. کاری هم نمی کند (به قول همان مشتری ها) و فقط یک غدۀ کوچک را از شکم بیرون می کشد! چرا به آن پزشک نگفتند “شما که کاری نکردی…” ؟
مثال 2 : حتما شده که اتومبیلتان نقص کوچکی پیدا کرده و آنرا به بیش از 3 یا 4 مکانیک نشان داده اید، هر کدام کاری کرده اند و هزینه ای روی دستتان گذاشته اند و باز هم درست نشده. در نهایت پیش “فلانی” رفته اید و وی با یک ضربۀ چکش بر روی یکی از قطعات اتومبیل شما را صحیح و سالم کرده و مشکلش را برطرف نموده است. آیا این آخری، مستحق مبلغی بیش از آنچه که قبلا به نفرات دیگر داده اید نیست؟ اما گاهی ما خودمان نیز بی انصافی می کنیم و می گوییم “حاجی کاری نکردی که… یه چکش زدی…! ” نه؟
در نهایت باید سعی کنیم برای کار خود ارزش قائل شویم و قیمتی برای آن در نظر گیریم که با زحمتی که می کشیم جور در آید. زیرا این ما هستیم که قدر کار خودمان را میدانیم.
با سلام منم با این حرف شما موافقم که باید سعی کنیم برای کار خود ارزش قائل شویم و قیمتی برای آن در نظر گیریم که با زحمتی که می کشیم جور در آید.
ممنون ؛ جالب بود
تیکه آخرشو خوب اومدی
جناب پورعلي
خيليها با اين مشكل دست و پنجه نرم ميكنند عليالخصوص خود بنده
به مشتري زماني كه توي في تخفيف ميدي حتي در پرداخت نهايي مبلغ هم از پولت كم ميكنه و اگه بخوايي دلخوري كني ازت ناراحت ميشه
واسه اين قضيه چه راهكاري هست
یه خورده سخته! اما کافیه شما قیمت رو همون ابتدا مشخص کنید و همچنین کاملا روشن کنید که این قیمت بدون تخفیف، چانه زنی و … اس. اون وقت دیگه مشتری هم ناراحت نمیشه، شما هم از پرداخت مطمئنید.
و البته ارزش و بهای هرچیزی باید به قدری باشه که مشتری حاضر به پرداخت اون هست . مثلا یک شلوار ترک رو میشه تو بازار با حداکثر 60 تومن تهیه کرد ولی همون رو در فلان جا براش 170 تومان هزینه کنی.
به نظرم این اشتباهه. چون شاید شما چیزی داشته باشید که ارزش واقعی اون برابر با 100 هزار تومان است. اون وقت چرا باید به مشتری کمتر داد؟ به نظرم مشکل در شناخت بازار هدف است. جنس 100 هزاری رو باید به مشتری با حقوق 1 میلیونی فروخت و جنس 50 هزاری رو به مشتری با حقوق 500 هزار تومانی.
شناخت بازار مهمه.
ممنونم از شما.
“طی” درسته برادر
با تشکر
واقعاً از ته دل من نوشتي.
مرسي
سلام چه عجب بالاخره اومدین… من وقتی باهاتون اشنا شدم که مدتها بود نمینوشتین پس ارشیوتون رو میخوندم. امیدوارم دیگه همیشه مرتب بنویسین. از قدیم گفتند سالی که نکوست از بهارش پیداست. امیدوارم امسال بیشتر از دانشتون بهره ببریم.
بسیار عالی و مفید بود.
مرسی
ممنونم جالب بود
سلام
آقای پورعلی
خداقوت
خوب نوشته بودید خوشم آمد برادر عزیز
البته خیلی وقتها هم قضیه برعکسه
یعنی قانونا افراد باید برای کاری که براشون انجام شده پول پرداخت کنن که اگر این مطلب درست بشه جاهای دیگه حتما مشکلات برطرف میشه
مثلا اگه شما تلویزیونتون یا یخچالتون خراب بشه ببرید پیش تعمیر کار یا میتونه اونو درست کنه و شما دستمزدشو میدید و یا نمیتونه و شما وسیلتونو برمیگردونید ، پولی هم بابتش پرداخت نمیکنید
ولی این مطلب بعضی جاها برعکس میشه که همین باعث بوجود اومدن بسیاری از مشکلاته
مثلا شما وقتی خدای نکرده بیمار میشید و به پزشک مراجعه میکنید همون دم در که وارد میشید باید پول جناب دکتر و بپردازید بعد برید داخل تا ببینتون حالا یا شما رو درمان میکنه یا دیگه قسمته و کاری از دستش برنمیاد!!!
به هر حال شما باید پول و پرداخت کنید در حالی این صد در صد به ضرر مشتری و تماما به نفع پزشک هست این در صورتیه که پزشکی هم یک شغل مثل سایر مشاغله که باید در قبال کار انجام شده دستمزد دریافت کنه نه در قبال کار انجام نشده!!
خب در خیلی جاها ما به این مشکل برمیخوریم
اگه تو همین یک نمونه ای که عرض کردم چنین چیزی اتفاق میوفتاد یک تغییر خیلی اساسی صورت میگرفت چون در بخش پزشکی اگه نگیم بزرگترین حجم جابجایی پول صورت میگیره ولی قطعا جزو بزرگترین معاملات در جهان محسوب میشه که رعایت این نکته خیلی میتونست ثمر بخش باشه
با این حرکت اولا مراجعین خیلی بیشتر و با خیال راحت تر به پزشک مراجعه میکردن ثانیا دکون خیلی از دکترای قلابی که ماشالله ازشون کم هم نداریم!! که فقط بلدن جیب مردم و که غالبا فقیر هستند(چون نمیدونم چه حکمتیه که بیشتر فقرا مریض میشن) خالی کنن تخته میشد
اینطوری مجال برای دکترهای حاذق خیلی بیشتر فراهم میشد بیماران بیشتر بهبود پیدا میکردن و بقیه پزشکا مجبور میشدن سطح دانششون و ببرن بالا و اینکه این عمل اثر خودشو نه تنها در یک بخش که در تمام سطح جامعه میتونست بذاره چون اگر این حرکت در همه جاهایی که با این مشکل روبرو هستند عینیت پیدا میکرد(یا حتی اگه در همین یک مورد که گفتم) نظام خدمات و دریافت خیلی بهتر ساماندهی میشد و دغدغه های مردم کمتر میشد
نمونه های دیگه ای از این مشکل و میشه در شرکتهای بیمه دید که شما هزینه های گزافی و باید به بهانه های مختلف پرداخت کنید که خدمات ناچیزی در قبال اون میگیرید یا اصلا چیزی نمیگیرید همینطور شرکتهای گارانتی کالا که انقد شرایط گارانتی و سخت میکنن که تقریبا برای هیچ کس اتفاق نمیوفته و اگه هم مورد نادری اتفاق افتاد به انواع روشها از زیر خدمات شونه خالی میکنن و یا هزینه ای علاوه بر هزینه اولی که از شما دریافت کردن ازتون مطالبه میکنن و قس علی هذا…
مخلص کلام اینکه جدای از بحث وضعیت بد اقتصادی و معیشتی که در جامعه ما خیلی از مردم و متاسفانه درگیر خودش کرده و بخاطر همینه که خیلی از دریافت و پرداخت ها رو تو ایران سخت کرده و مردم و مجبور به کارهایی مثل چونه زدن یا تخفیف گرفتن میکنه یکی از مهمترین دلایلی که باعث ایجاد این مشکل میشه همین مشکل خدماتی هست که ناقص صورت میگیره و یا اصلا کاری انجام نشده و شما باید هزینه چیزی و پرداخت کنی که چیزی بابتش نگرفتی که این هم در شرع حرام محسوب میشه هم در جامعه یکی از مصادیق کلاه برداری تلقی میشه
انشالله که یه روز همه مشکلات برطرف میشه
یا علی
سلام نمی دونم فکر می کنم همونی هستید که فکرمی کنم همون خانم محترم وباهوشی هستید که هفته پیش توشهرمابجنوردکلاس معروف اتاق خوابتون روبرگزارکردیدواقعا”تازگی داشت بازم بیان به شهرما چون ماخانمای بجنوردی خیلی به این کلاسا نیار داریم من همون شاگرد اکتیو شمام که توکلاس سمت چپ شما جدا ازجمع نشسته بودم وهی میومدم بین حرفتون.سایتتونم مثه خودتون زیبا وپرمعناست .درپناه حق
با سلام
از مطالب پر انرژی وبلاگتان استفاده نمودم مخصوصا از مطلب قانون جذب ودر وبلاگم با اجازتون درج کردم
شما را در پیوندهای وبلاگم لینک نمودم
دوست داشتین به ما هم سری بزنید.
با تشکر
بعضی موارد هم میشه که کسبه واقعا بالا میگه و از انصاف خارجه..ولی در هر صورت من سعی میکنم چونه نزنم چون بالاخره حساب کتاب این دنیا رو کسی هست که بهش برسه
فوق العاده بود حرف دلمو گفتی
ممنون مطلب زیبا و مهمیه اگه همه بهش عمل کنیم
من تازه به طور اتفاقی با این تارنما آشنا شدم اما به حدی به مطالبش علاقه پیدا کردم که هر روز مراجعه میکنم و حتی اگه مطلب جدیدی نباشه از آرشیوش استفاده میکنم.
ممنون از دانستنی های زندگی که گوشزد میکنید
شاد باشید
ali bud.damet garm.kheyli bedard bokhor bud mersi
یک بار دقیقا فردا صبح ِ یه حادثهای توی دانشگاه که نزدیک یه دعوای ساختگی بین دانشجویان رقم بخوره، یکی از دوستام یه مقالهای بهم داد که الان هم بعد از گذشت چند سال هنوز میگم عجب تحلیل و تیزبینی عجیبی! ازش پرسیدم این مقاله را چه کسی نوشته؟ کی شروع کرده که به الان صبح رسیده؟ جواب داد: استاد فلانی نوشته و منم ازش پرسیدم چقدر زمان گذاشتید؟ استاد هم جواب داده بوده که:
“30 سال و 2 ساعت!”
و توضیح داده که 30 سال داشتم مطالعه می کردم و دیشب هم 2 ساعت داشتم مینوشتم.
“البته ما معمولا فقط 2 ساعتش رو میبینیم!”
همچنین طی درسته:
(طی مسیر) منظور اینه که این راهی رو که میخواهیم با هم بریم یه دفعه ذهنی با هم “طی” کنیم ببینیم آخرش هرکدوم باید چیکار کرده باشیم.
موفق باشید.